رفتن به محتوای اصلی

دیرزمانی خوکرده به ...

دیرزمانی خوکرده به مراقبه بر استادم
چنانی بر سر خویش افراشته،
من همه ی آنان که با قدرت و منزلت حکم می رانند را به فراموشی  سپرده ام.

دیرزمانی خوکرده به مراقبه بر خدایان نگهبانم
چنانی لاینفک از خویشتنم،
شکل خاکی پست را از یاد برده ام.

دیرزمانی خوکرده به حقایق نجواشده ی اسراری،
همه ی آن سخنان نگاشته شده در کتابها را از یاد برده ام.

خو کرده، این چنین، بر مطالعه ی حقیقت ابدی،
تمام دانش نادانی را رها کرده ام.